- لپک بزوئن
نوعی از نشستن، با کپل روی زمین پهن شدن
معنی لپک بزوئن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
باز کردن تا سر حد امکان، باز گذاشتن
مسطح کردن کشتزار برنج، هم زدن برخی مواد غذایی
هموار کردن زمین شالی زار
فراوان بودن، گریه کردن بچه، صدای نعره ی پلنگ
برخورد کردن، کوک زدن لباس
عصاره گیری به وسیله برش پوست گیاه و با کمک کارد یا هر چیز
بخیه زدن کوک زدن
پا گذاشتن، قدم زدن
فوت زدن، فوت کردن، دمیدن
گوسفندان را در محوطه ای محصو گرد آوردن
لزراندن و تکاندن ناگهانی تن، از سوی حیوانات هنگامی که بخواهند
حرکت کردن، تکان خوردن
مکیدن، نوک زدن ماهی به قلاب، هق هق گریه
شکافتن، بریدن، پاره کردن، دو نیم ساختن
شکافتن، پاره کردن برخی اشیا و اجسام
حالتی از نشستن
تلمبه زدن تلم جهت تبدیل ماست به دوغ
چهار زانو نشستن، بهم خوردن موجهای آب، متلاطم شدن آب
عمل جماع، از روی لباس خود را به دیگری مالیدن
واژه ای تحقیرآمیز
پرش و جهش ماهی و غیره
در رفتن، چاک زدن، دریدن، پاره کردن
ایستاده در یک جاماندن، توقف پرنده در جایی، جوانه زدن
جویدن، جهیدن پرنده
با نوک پا به چیزی یا کسی ضربه زدن، بی توجهی کردن
به هن و هن افتادن، نفس نفس زدن
سرکشی کردن
پرتاب کردن، نوعی معامله و یا اهدای هدیه به عروس یا فردی که بسیار عزیز
نشان کردن، با کلوخ چیزی یا کسی را هدف قرار دادن
جوشاندن
دوخت و دوز کردن با سوزن
هموار کردن زمین شالی زار به آب بسته شده، توسط گاو یا اسبی